دستهای ناپیدا | ||||||||||||
v امروز : 25 بازدید v دیروز : 4 بازدید v کل بازدیدها : 76633 بازدید
|
سلام ! باز هم بعد از یه غیبت دیگه اومدم ؛ اما این دفعه صغری ! ببخشید دیگه ... پیش میاد خب بریم سر خاطرات مستر همفر ، کجا بودیم ؟ آها ، رسیدیم به اونجا که همفر بعد از یک ماموریت طولانی به کشورش ( بریتانیا) برگشت تا اطلاعات به دست آمده از اسلام و مسلمین رو در خدمت مافوق هاش قرار بده . همین موقع ها بود که والده ی محترمه تصمیم گرفتن برای شازده پسرشون آستین بالا بزنن و از اونجا که عقد دخترعمو و پسرعمو .... ماری خانم ( دختر عموی عزیز ) رو به عقد مستر همفر در آوردن و درست تو زمانی که همفر وظیفه شناس برای دیدن فرزندش روز شماری میکرد ،از طرف وزارت مستعمرات بهش خبر دادن که یه ماموریت دیگه باید بره ، و این دفعه به عراق ... و اما ادامه ی ماجرا از زبان خود همفر؛
عراق سرزمینی بود که ازمدتها قبل در تحت استعمار حکومت عثمانی درآمده بود و یکی ازمستعمرات عثمانی بحساب میامده ، البته پیش آمد این سفر برای من تاسف بار بود زیرا خیلی مایل بودم فرزندم را ببینم و بعد به مسافرت بروم ولی وظیفه میهنی من ، عشق به مقام و شخصیت و شهرت وعواطف همسر دوستی وفرزند پرستی را تحت الشعاع قرار داده بود، لذا به مجرد صدور فرمان از ناحیه وزارتخانه من هم بدون درنگ برخلاف خواهش و اصرار همسر جوانم ماموریت تازه را پذیرفتم ، و روزی که از او جدا شدم اشک وآه او سخت مرا آزرد ، قیافه غمنده و پژمرده اش مرا گریان ساخت، از من خواست که مرتب نامه بنویسم تادر پرتو دست خطم خاطره طلائین این چند ماه زندگی برای اوتجدید شود ، این خواسته او آنچنان محرومانه بود و در کانون قلبم انفجار ایجاد کرد که نزدیک بود از این سفر و ماموریت منصرف شوم، ولی عواطف خودم را افسار زدم با همسرم خداحافظی کردم و به وزارتخانه رفتم و راهنمائی های لازم را از آنجا گرفتم و براه افتادم . بعد از شش ماه که در راه بودم به بصره که یکی ازشهرهای عراق است ، رسیدم .
* برحسب اقرار اهل سنت تعیین ومعرفی عموم ائمه دوازده گانه شعیه از طرف پیغمبر(ص) بوده است ، شیخ سلیمان حنفی درکتاب یتابیع المود صفحه 440 از کتاب فرائدالسمطین شیخ الاسلام حموینی شافعی از ابن عباس نقل کرده که روزی دانشمندی یهودی بنام نعثل خدمت پیغمبر(ص) رسید ، گفت : ای محمد(ص) من ازتوچیزهائی میپرسم اگر جواب مرا دادی به تو ایمان می آورم ومسلمان میشوم ، حضرت فرمرد : بپرس ای ابا عماره ، گفت: یا محمد(ص) برای من پروردگارت را وصف کن ، حضرت فرمرد : خدا جز به أنچه خودش خود را توصیف فرموده وصف نمی شودی ، - مقداری حضرت در مورد شناخت خدا و توحید توضیح داد- گفت : راستی گفتی ، از وصی خودت مراخبرده کیست ؟ چون هیچ پیغمبری نیامد مگر اینکه برای او وصیی بود و پیغمر ما موسی (ع) یوشع بن نون را وصی خود قرار داد ، پیغمبر (ص) فرمود : وصی من علی بن ابیطالب(ع) است و بعد از او دو سبط من حسن(ع) و حسین(ع)اند ، بعدازحسین(ع) و درصورتی که آنها را محمد(ص) تعیین کرده است چگونه وی از آینده مطلع بوده ، زیرا زمانی که محمد(ص) ازدنیا رفت حسین (ع) هنوز کودک بود ، پس او چگونه می دانست که حسین (ع) دارای فرزند خواهد شد؟ و دوره نسل اوتا نه فرزند همه لایق رهبری امت به دنیا خواهند آمد؟ نویسنده : ایزدی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ قابل توجه مجردها (اعم از مسلمان و مسیحی ) |
شناسنامه v پارسی بلاگv پست الکترونیک v RSS v
| ||||||||||
template designed by Rofouzeh |